تغيير باور با تكنيك هاي NlP

تغيير باور با تكنيك هاي NlP
ریچارد بندلر که یکی از پدید آورندگان ان ال پی است در کتاب خود داستان جالبی در خصوص یکی از بیماران خاص مطرح می کند که در آن فردی به وی مراجعه کرده و اظهار داشته که چندسالی است که تمایلات مردانه خود را از دست داده است و به هم جنس گرایی پرداخته است.
او با بررسی چنین ذهنیتی فرد را به زمان تشکیل چنین باوری در گذشته هدایت کرد. او زمانی را بیاد آورد که در سن 10 یا 11 سالگی بود و برای درد شکم خود به بیمارستان رجوع کرده بود.
وخامت حال وی به قدری بود که پزشکان تصمیم گرفتند بسرعت او را مورد عمل جراحی قرار دهند اما او در برابر بیهوش شدن مقاومت می کرد و در همین حین که با پرستاران در حال زورآزمایی بود از هوش رفت.
پس از چند ماه هنگامی که در شرایط تنش زا و یا خشونت قرار گرفت، ناگهان بدن وی سست شده و نمی توانست از خود دفاع کند.
با تکرار چنین شرایطی کم کم به این نتیجه رسید که نمی تواند همانند دیگر مردها از قدرت خود برای دفاع از خود و دیگران استفاده کند و تصمیم گرفت رفتارهای زنانه از خود بروز دهد.
بندلر با قرار دادن فرد در شرایط شکل گیری چنین باوری توانست این باور محدود را شناسایی و یک باور سازنده بجای آن قرار دهد.
در ماههای بعد او با تغییرات بزرگی در زندگی خود مواجه شد و توانست چنین ذهنیتی را از خود دور کند. در انتای این مقاله این تکنیک را به طور کامل برای شما بازگو خواهیم کرد اما ذکر ان نکته ضروری است که انسانها در اثر تکرار یک حس (خوشایند یا ناخوشایند) در شرایط خاص به یک نتیجه گیری درباره خود و باورهای خود دست میابند که با اشراف به آنها می توان با یک باور دیگر جایگزین نمود.
از این داستان عجیب می توان به قدرت باورها پی برد و برای اصلاح آنها دست به کار شد. افراد زیادی را می شناسم که به چاقی دچار هستند و نمی توانند وزن کم کنند زیرا با شروع رژیم غذایی باورهای منفی به سراغ او می آیند و از ادامه کار منصرف می کنند.
همچنین افرادی که باور دارند اگر از شغل فعلی خود خارج شوند دیگر نمی توانند شغل مناسبی را پیدا کنند و سالهاست در یک وضعیت معمولی در حال زندگی هستند.
انسانها تمام فعالیت های خود را بر اساس باورهای درونی توجیح می کنند. اگر شما باور دارید که نمی توانید لاغر شوید و وزن کم کنید، دیگر تلاشی برای سلامتی خود نخواهید داشت زیرت باور دارای قدرت بالایی است که تمام جوانب زندگی ما را در بر می گیرد.
در کلاسهای مختلف مهندسی ذهن به افرادی بر می خوریم که باورهای غلطی درباره زندگی و توانایی های خود دارند. آنها خود را فردی از پیش بازنده می دانند که شانس موفقیت را از دست داده اند.
باید نگاهی به طرحواره های فرد بیاندازیم و باورهای را در سطح خودآگاه بررسی کنیم. باورها با زیرکی تمام در عمیق ترین سطح ناخودآگاه خود را پنهان کرده و دلایل موجهی را مطرح می کند.
مثلا فردی باور دارد که در خانواده ما مسئله چاقی ارثی است و ما استعداد چاقی داریم. از آنجایی که فرد این مسئله را پذیرفته است، بسختی می تواند آنرا تغییر دهد و به هر روشی که دست می زند در آن شکست می خورد.
مادامی که نتوانیم مقاومت های ناخودآگاه را از سر راه برداریم، به موفقیت دست نخواهیم یافت.
چرا تغییر باور سخت است؟
باورها نوعی مکانیزم دفاعی هستند که فرد را از وارد شدن به شرایط خطرناک باز میدارد. بنابراین نسبت به باور خود احساس بدی داشته باشید زیرا ناخودآگاه این مکانیزم را قرار می دهد که افراد به سرعت روند زندگی خود را تغییر ندهند. اما در مواقعی باید عامدانه این باورها را تغییر دهیم زیرا انرژی زیادی از ما تلف می کنند.
اکنون به یک باور خود فکر کنید و تصمیم بگیرید آنرا تغییر دهید. خواهید دید گفتگوهای زیادی در ذهن شما شکل می گیرد و شما را از این کار منصرف می کنند.
منظور ما از مقاومت های ذهنی دقیقا همین گفتگوها هستند که شما را از ادامه کار باز می دارند. برای غلبه بر این مقاومت ها تکنیک های جالبی در NLP وجود دارد که در انتهای مقاله به یکی از تجارب کلاس های ان ال پی در تغییر باور خواهیم پرداخت.
باورهای محدود کننده
حتما داستان فیل هایی را شنیده اید که در سیرک ها به هنر نمایی می پردازند. مسئولین سیرک آنها را از زمانی که بسیار کوچک هستند نگهداری می کنند و به پای آنان طناب نازکی می بندند که به این طرف و آنطرف نروند.

در آن موقع فیل توانایی پاره کردن طناب را ندارد و با این ذهنیت رشد میابد و سالها بعد زمانی که به فیل غول پیکری تبدیل می شود نیز با طنابی معمولی می توان آنرا محدود کرد. آری این باور در فیل شکل گرفته است که نمی تواند خود را از این شرایط خلاص کند و آزاد شود.
دقیقا چنین اتفاقی برای ما انسانها رخ می دهد و بواسطه پیام های والدی که در ذهن داریم، خود را لایق زندگی خوب نمی دانیم زیرا باور ما اینچنین شکل گرفته است که ما برای زندگی شاد و ثروتمند کافی نیستیم.
تكنيك تغيير باور با nlp
در این تکنیک، به زمانی رجوع می کنیم که فرد اولین بار چنین باری را تجربه کرد و آن باور در یک شرایط خاص ساخته شد. بطور مثال هنگامی که فرد در سن 3 سالگی مشغول بریدن کیک تولد خود بود، ناگهان کیک افتاد و پدر او با خشونت تمام در مقابل مهمان ها به تحقیر او پرداخت و گفت: تو هیچوقت کارها را درست انجام نمی دهی…
چند روز بعد هنگامی که قصد آب خوردن را داشت نیز لیوان آب از دستش افتاده و می شکند و با تکرار چنین شرایطی، باوری در او شکل می گیرد که نمی تواند کارها را به درستی انجام دهد. این شرایط که بار احساسی منفی دارد مرتبا تکرار می شود و این ذهنیت را در فرد به وجود می آورد که انسان موفقی نیست.
در سنین بزرگسالی نیز این الگوی رفتاری تکرار می شود و فرد نمی تواند تصمیمات مهم زندگی را بخوبی اتخاذ کند. هرگاه که فرد بخواهد یک تصمیم مهم را بگیرد، یک ندای درونی و گفتگوی ذهنی در او شکل می گیرد که مدام این جملات را تکرار می کند:
تو نمی توانی این کار را بخوبی انجام دهی.
بازهم مثل گذشته شکست می خوری و همه تو را مسخره می کنند.
بهتره درباره این مسئله با دیگران مشورت کنی زیرا تو به تنهایی نمی توانی.
همه اطرافیان در حال تماشای تو هستند پس مواظب باش بازهم خرابکاری نکنی و…
انجام این تکنینک مستلزم دانستن پیش زمینه از روش ان ال پی است اما در این قسمت به نحوه مواجه شدن با باورهای منفی اشاره می کنیم،.
دیدگاهتان را بنویسید